حکمرانی سایبر چرا در این مقطع از نان شب برای ما واجب تر است؟!
معمولاً این طور است که وقتی طرح یا لایحهای درباره رفتار تمدنی جمهوری اسلامی ایران در مجلس مورد بررسی قرار میگیرد و قرار است بر روی سبک زندگی جامعه تأثیر مستقیم بگذارد، فضای جامعه به شدت ملتهب میشود و در این ایام هر چقدر بخواهی نقدهای تخصصی کنی نه گوشی برای شنیدن وجود دارد نه ارادهای برای تغییر این طرحها و لوایح!
بازار برچسبها هم که به شدت داغ میشود. طراحان طرحها که خودشان را والدین طرح میدانند آنقدر به این فرزند دلبندشان امید دارند که نگو!! فکر میکنند که سقف آسمان پاره شده و طرح مذکورشان افتاده وسط مجلس و اگر این طرح مصوب نشود کل کشور به فنا خواهد رفت. در این شرایط بهترین حربه همین برچسب زدنهای حامیان طرح است که منتقدین را پیاده نظام منوتو و بیبیسی یا ایران اینترنشنال قلمداد میکنند، بدون اینکه ببیند تبار این منتقد بیچاره چیست و حرف حسابش چه هست!! پس بهترین کار این است که ساکت بنشینی و منتظر باشی جو به راه افتاده آرام شود تا بتوان چند کلمه حساب زد، شاید گوش شنوایی وجود داشته باشد و کسی باشد که حرفهایت را بشنود.
در این میان یک عده از منتقدان عزیز و گرامی وجود دارند که اعتقاد به ایران و انقلاب اسلامی با گوشت و خون و پوستشان عجین شده و هیچ شکی در انقلابی بودنشان نیست یک چیزهایی میگویند عجیباً غریباً!!
فیالمثل درباره همین طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی!! به مجرد اینکه مطرح شد یک عده از همین عزیزان پدر مجلس را در آوردند که مگر الان وقت این حرفهاست؟! با این وضعیت آشفتگی اقتصاد و معیشت مردم الان وقت مطرح کردن این چنین طرحی است؟! کاش مجلس انقلابی کمی اولویت سنجی سرش میشد!! و از این طور چیزها...
اشتباه نشود بنده به عنوان کسی که چندسالی است در حوزه فناوری اطلاعات و سایبر و رسانه و قدرت نرم مطالعات گسترده دارم و پیگیر علوم شناختی هستم منتقد جدی طرح مذکورم و اساساً ایرادات فنی جدی به آن دارم که حتماً به آن خواهم پرداخت اما از طرفی میخواهم به این نکته بپردازم که موضوع حکمرانی سایبر و پیگیری آن در این ایام از نان شب برای جمهوری اسلامی ایران واجب تر است! آری از قیمت دلار، مرغ، گوشت و حتی مسکن!!
لطفاً تا پایان مطلب را بخوانید و بعد سیل برچسبها را نثار بفرمایید. در پست قبل که در صفحه قبلیام آن را منتشر کرده بودم و متن آن در وبلاگم موجود است و البته دوباره در همین صفحه هم بارگزاری کردم مفصل توضیح دادهام که ارتباط حکمرانی سایبر با موضوع تمدن سازی چیست و انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی به چه میزان به موضوع حکمرانی سایبری وابستگی دارد. پیشنهاد میکنم اگر تمایل داشتید ابتدا آن مطلب را مطالعه بفرمایید.
همه کنشگریها دارای دو بخش مهم و اصلی هستند: یک بخش سخت و یک بخش نرم. بخش سخت اتفاقاتی است که بصورت ملموس در کف جامعه رخ میدهد و بخش نرم در واقع حوزه اثر روانی و اطلاعاتی و شناختی آن رفتار در فکر و ذهن جامعه و تغییر الگوی رفتاری جامعه است. در اتفاقاتی که در این چند ساله اخیر در کشور رخ داده و میدهد این دو مؤلفه اساسی یک کنشگری را تشکیل میدهند و مسائل را ایجاد کرده و در نهایت آنها را به بحران تبدیل میکنند.
بخش سخت بصورت ملموس و واقعی اما در مقیاسی کوچک در میدان و کف جامعه رخ میدهد. یک موضوع را در نظر بگیرد. به عنوان مثال تغییر قیمت یک کالای اساسی! سیری که دلالان در جامعه برای تغییر قیمت یک کالای اساسی دنبال میکنند چیست؟ اول بخش میدانی است. عمدتاً حجم توزیع کالا را کم میکنند. وقتی میزان توزیع کم شد خوب طبیعی است در مقابل تقاضا موجود و کمبودی که در بخش کوچکی از جامعه ایجاد میشود قیمت بالا میرود و آن کالای اساسی گران میشود.
اما این پایان کار نیست. بخش دوم کار از بخش اول آن با اهمیتتر است و آن بخش محرک رفتار است که در روان مخاطبان بوجود میآید. در این مرحله القای کمبود و از طرفی گزارش گرانی به طور طبیعی سبب میشود که روان جامعه درگیر آن موضوع شوند و ناخودآگاه فرآیند مدیریت افکار مخاطبان شکل میگیرد. باید باور کنیم که رفتار هر انسان به زبان ساده تابعی از دانشی است که به او رسیده به اضافه احساساتی که به سبب این دانش درگیر شده و اولویتهایی است که در ذهنش بر اساس دانش و احساسات تحریک شده، چیده شده است. دانشی که در قالب عملیات روانی یا فیک نیوزها و امثال این تکنیکهای -که بعدها به آنها اشاره خواهم کرد- به مخاطب داده میشود سبب درگیری احساسات او شده و اولویت ذهنش را تغییر میدهد. رفتار ما کاملاً وابسته به این اولویتهای ذهنی است و ما بر اساس آن عمل میکنیم. خوب اینجا فضای مجازی بدون ضابطهی کشور که از فقدان حکمرانی سایبر رنج میبرد بهترین عرصه برای مدیریت این چرخه است. ظرف مدت کمتر از ۴۸ ساعت درخواست کاذب پرورش پیدا میکند و خود به خود این درخواست کاذب کار آن جناب دلال را راحتتر میکند و بحران کمبود بوجود میآید! بحران تقاضای کاذب و قحطی خود ساخته!!
واین مثال به راحتی اثبات میکند که عدم وجود حکمرانی سایبری مؤثر در کشور، خالق بخش بسیار زیادی از بحرانهاست ابحرانهای که بخش بزرگی از آنها در بستر جنگ روایت و بر اساس تحریف واقعیتها شکل گرفته است. جنگ روایتی که عرصهاش در فضای مجازی است و مدیریتش نیاز مبرمی به حکمرانی سایبری دارد. این تازه فقط بخش جنگ روایت است. اطلاعاتی که از رفتار شرطی جامعه در فضای بیکران مجازی تولید میشود بخش اطلاعاتی و شناختی این جنگ را بوجود میآورد که خودش موضوعی است که باید بصورت مجزا به آن پرداخته شود. عمده اثر بخشی تحریمهای آمریکا بر علیه کشور ریشه در همین جنگ روایت و جنگ شناختی دارد و بی دلیل نبود که رهبر انقلاب فرمودند اگر جریان تحریف شکست بخورد تحریم نیز شکست خواهد خورد. این ماجرا را نسبت به مسائل این روزهای کشور مقایسه کنید و ببینید که بخش بزرگی از معضلات در جامعه بعد از ناکارآمدی در مدیریت کلان، همین موضوع حکمرانی سایبر و موضوع جنگ روایتهاست! اما به راستی سرآغاز شروع و استقرار حکمرانی سایبر در کشور دقیقاً کجاست! آیا الزامات اولیه و زیرساختهای پیاده سازی حکمرانی سایبر در کشور ایجاد شده است؟ فرآیند ایجاد نظام سازی سایبری در کشور باید چگونه و از کجا بوجود بیاید؟! آیا این طرحهای ناقص که مدخل غلطی را برای پایهریزی حکمرانی سایبری در کشور انتخاب کردهاند به چه میزان موفق خواهند بود؟ تا کی میخواهیم بدون در نظر گرفتن مسائل شناختی جامعه و بدون همراه سازی مردم از این طرحها تولید کنیم؟ تا کی چند کارشناس پایتخت نشین عزیز کرده فقط باید طراحان طرحهای این چنینی باشند؟ راستی تا کی میخواهیم مسکنهای کم اثری برای فضای مجازی و حکمرانی آن تجویز کنیم و انتظار داشته باشیم که این سرطان مداوا شود؟!! باید بدانیم تا نگرشمان نسبت به فضای مجازی و سایبر یک نگرش پیشران انقلابی و تمدنی نباشد وضعیت فعلی حل نخواهد شد!